نتایج جستجو برای عبارت :

آشنایی بازبان کازرونی

کلمه اب بازبان های مختلف!
پارسی میانه (پهلوی):ʾp̄ به خوانش:/āb/ از پارسی باستان (هخامنشی): به خوانش: /ap/ از از ریشه‌ی پیش-ایرانی:-Hap (دربردارنده: اوستایی: به خوانش: /ap/، کردی سورانی: ئاو به خوانش: /āw/ کردی کرمانجی: av به خوانش: /āv/ پشتو: اوبه به خوانش: /obë/ بلوچی: آپ به خوانش: /āp/، مازندرانی: او به خوانش: /ow/ تالشی: آو به خوانش: /āv/) ریشه پیش-هندو-ایرانی(نیا-هندو-ایرانی): -Hap (دربردارنده: سنسکریت:अप् به خوانش:/áp/ ) از ریشه پیش-هندو-اروپایی: ep* به معنی: آب ، پیکر آب
امام باقر(علیه السلام):مذاهب گوناگون شماراازراه به درنبرد.به خداسوگندشیعه مانیست مگرکسی که ازخداوندعزوجل اطاعت کند.
امام صادق(علیه السلام):کسی که بازبان مدعی پیروی ازماست ودرعمل ونحوه ی زندگی بامامخالفت میکند, شیعه مانیست . شیعه ی ماکسی است که بازبان ودل باماهمراه است ودنبال ماحرکت میکندودرعمل ازماپیروی می نماید.
پیامبر(صلی الله علیه وآله):شیعه ی ماکسی است که ازماپیروی کندوپاجای پای مابگذاردوبه کردارما اقتدا کند.
پیامبر(صلی الله علی
جمله برای چه چیزی ؟ (برای چی )
 
کازرونی : سی چه ؟
جمله این چیه؟
 
کازرونی :ای چِنَن ؟
 
واژه ببین 
 
کازرونی : سِی کو 
واژه شاید 
کازرونی : گاسم
 
واژه عصر 
 
کازرونی : پسین 
 
اصطلاح : در جایی کسی را وادار به ماندن کردن وخسته کردن
 
کازرونی : کُتُرُم 
 
اصطلاح بیخ گلو 
 
کازرونی : بُت خِر
 
امام صادق(علیه السلام):شیعه ماکسی است که اگراز گرسنگی هم بمیردازمخالفان ماچیزی نخواهد خواست.
امام صادق(علیه السلام):کسی که به زبان میگویدشیعه است وبااعمال وآثارما مخالفت میکندازپیروان ما نیست.شیعه ماکسی است که مارا بازبان وقلب همراه باشدوآثارما راپیروی کندواعمال مارا انجام دهد. آنان شیعه ماهستند.
پیامبر(صلی الله علیه وآله):شیطان چون بانگ دعوت به نماز رابشنود بگریزد.
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام):ازکسانی مباش که اندرز به حالشان سودی
امام صادق(علیه السلام):چون دختر[نامحرم] شش ساله شداورا نبوس وپسرنیز چون از هفت سالگی گذشت زن[نامحرم] را نبوسد.
امام صادق(علیه السلام):چهارچیزانسان را پیش ازفرا رسیدن هنگام پیری , پیرمیکند؛ خوردن گوشت خشکیده , نشستن برجای مرطوب , بالا رفتن ازپله وآمیزش با پیر زنان.
پیامبر(صلی الله علیه وآله):بدترین مردگان شما , عزب هایند(مجردها).
پیامبر(صلی الله علیه وآله):وای بر کسانی که دین را وسیله کسب دنیا میکنندو بازبان نرم خود دربرابر مردم به لباس میش د
بسم الله الرحمن الرحیم
یک نفر بازبان و رفتارش بر دلم زخم میزند آنقدر دلم میشکند که چند دقیقه بی اختیار اشک میریزم هرچه سعی میکنم جلو این اشک های مزخرف(که حالم اخیرا ازاین جنس اشک ها بهم میخورد) راکه باعث سردرد با زبان روزه میشود بگیرم،نمیشود
در دلم حس بدآمدن و دوست نداشتن آن شخص ایجاد میشود دلم میخواهدمثل سابق به خدا بگویم ببین ببین نمیذارن بندگی کنم ببین حالِ خوشمو ازم میگیرن...
(دختر بی بی سابق در این موارد هی حرص میخورد و در خودش میریزدبرا
 بسم الله 
الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است نگاهی به اقای جانسون رضائیان- قبل از انکه
وارد مقاله شوم چند نکته رابیان کنم اول ایشان یک کتاب نوشته است بنام زندانی-
بهترین مصاحبه که با ایشان شده است سایت خبری بیست وچهار ساعت فرانسه به زبان
انگلیسی است- که خانمی از ایشان میپرسد شما یکی ازبرنامه های شما درایران ایجاد
انقلاب فمنستیی بوده است؟؟ ایشان سری تکان میدهد- ایان دربحث میفرمیاد ایران
خلاهائی دارئد که پنهان است وغرب متوجه ان نیست ومن خواستم ا
 
گلکم سلام
 بازم بریم سراغ امربه معروفهای دوستام.
دوستم گفت:
داخل پیاده رو خانمی رو دیدم 
که رسما دیگه شلوارک پوشیده بود
شلوار کوتاه نه ها 
شلوراک
 
گفتم فوقش چی میشه 
کتکم می زنه 
داد و بیداد می کنه 
حرف زشت میزنه 
(هر بار من اینو میگما)
 
دیگه طاقت نیاوردم و رفتم جلو 
تا رفتم سلام کردم 
جواب نداد 
 
گفتم خانم حیف شماست
خوشگلین 
این شلوار خیلی کوتاهه که پوشیدید
 
فقط نگاهم کرد 
این جوری 
 
تند تند شروع کردن راه رفتن و اینجوری بودن 
 
منم حرف
داشتن ذوق وقریحه ی ادبی نعمتی است که کمتر کسی است که به زبان ،قلم یا عمل بتواند از غهده ی شکرش به درآید وشاید کمترین نشانه قدرشناسی از صاحب اصلی این ذوق وزیبایی همین تشریک وانتشار ودرمنظر دیگران قراردادنش باشد . سابق در بلاکفا ورزبلاگ وبلاگی به نام شعرسرا داشتم که درآن اشعار مناسبتی که برای مخاطبان ومشتریان ادب دوستم سروده بودم را -بااجازه ی خودشان - قرارمی دادم تااینکه برای کاردیگری به وبلاگساز بیان برحوردم واز مجموعه ی خدماتش خوشم آمد وا
 
گلکم سلام
میخواستم ازامربه معروفهای دوستانم بگویم امانمیدانم چراون مطلب دعای مکارم الاخلاق که خیلی برام جالب بود نگذاشت بدون ذکری ازاون شروع کنم.
دوستم گفت:
داخل پیاده رو خانمی رو دیدم 
که رسما دیگه شلوارک پوشیده بود
شلوار کوتاه نه ها 
شلوراک
 
گفتم فوقش چی میشه 
کتکم می زنه 
داد و بیداد می کنه 
حرف زشت میزنه 
(هر بار من اینو میگما)
 
دیگه طاقت نیاوردم و رفتم جلو 
تا رفتم سلام کردم 
جواب نداد 
 
گفتم خانم حیف شماست
خوشگلین 
این شلوار خیلی
ای شهدا! برخیزید.گویی این جاهمه چیز تمام شده است.
انگارنسل جهاد دیدۀ دیروز به خط پایان رسیده است.می ترسم اگرسراغمان نیایید وکلامی وحرفی برزبان نیاورید ماهم کم کم باورمان شودکه همه چیز تمام شده است.
باورمان می شودکه دیگر ردپایی ازشما پیش رویمان نیست وبایدبادنیای مدرن پیش رفت وپرستیژ داشت وبامحاسن آنکارد وقیافه ای اداری همه چیزمان مثل آدم شود.
اگرشما حرفی نزنید.باورمان خواهدشد که امام جلوی چشمانمان جرعه جرعه جام زهر رانوشید وهمگی گفتیم:«ال
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- اخیرا سری به کشور البانی کردم وچند سطراول  حدسی زدم –خوشبخاته حدس من درست بود- کلمه  ای ای لیرایان وکلمه پرسیه کامل  مشخص ست کلمه اول بهزمعنای ایل است کلمه بعد بعد معنای ایران است- پرسیه همان پارس است که  بزبان  یونانی که یک شعبعه یونانی بوده است زبان اصلی انها قق همان قیز  ویعنی قرقیز-  اینها قرقیز هستند- هرلغتی  یادرمرحله ساده است وسپس بلند میشوندودربعضی زبتن اول بلنداست وسپس  کوتاه میشود  لغت او
یک:
بیرون کشتی چشمان تو ... نوح ام به اذن الهی ...
بایدم جمع کنم جهانی ... درون چشم های تو ...
دو:
تکلیف مرا روشن کردی و دیگر خاموشی ام چرا؟
می گویمت از تلاطم خودم" دریا " و " موجهاش"!
سه:
بدون فکر مرا سوزانده ای میان عکس ها ...
حالا  میان تصاویر گذشته ... دنبال من بگرد!
چهار:
فراموشم شد دستهایت از بس هوا گرم است ...
دستان سرد من ... با دست های تو دیگر چه کارها!
 
پنج:
لبهایت ...
تا فروبسته شد ... دنیا کلید شد ...
حرف نمی زنی ومن ...
میان قفل ها ... ایستاده ام!
شش:
مزار شش گو
نام مبارک حضرت یونس(علیه‌السلام) چهار بار در قرآن مجید ذکر شده است،[۱] به علاوه در چند آیه دیگر، درباره اوصاف و سرگذشت وی بدون ذکر نامش سخن به میان آمده،[۲] و یک سوره قرآن (سوره دهم) به نام اوست.
حضرت یونس(علیه‌السلام) یکی از پیامبران بنی اسرائیل است،[۳] که چهار هزار و هفتصد و بیست و هشت سال بعد از هبوط آدم(علیه‌السلام) متولد شد.
نام پدرش «متی» از عالمان و زاهدان وارسته و شاکر بود، به همین جهت خداوند به حضرت داوود (علیه‌السلام) وحی کرد که همسایه
پندهای خدا به عیسی علیه‌السلام

اشاره

پندهای خدا به عِیسی علیه‌السلام
علی بن ابراهیم از پدرش از علی بن اسباط از ائمه معصومعلیهم‌السلام
نقل کرده که: در پندهای خداوند به عیسی بن مریمعلیه‌السلام
آمده است:
ای عیسی! من پروردگار تو و پروردگار پدرانت هستم،
نامم واحد [و یکتا] است، و من یگانه ای هستم که همه چیز را به تنهایی
آفریدم، و هرچیز ساخته من است، و همه به سوی من باز می گردند.
ای عیسی! تو به فرمان من مسیح
هستی، و تو به اذن من از گِل همچون پرنده

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها